بعضی روزها یه جوری اند. انگار پدرکشتگی دارن باهات. برای پسرت دل درد میارن. برای خودت سردرد از بهانه های همیشگی پسرت برای مدرسه نرفتن، داری ظرف میشوری و کلی لباس توی ماشینت می چرخه روز بدقلق آب سرد رو میریزه تو لوله های خونه ت و گاز  رو میبره.انقدر لجبازه که  پشت در حیاط آب رو از زمین میکشه بیرون تا زنگ بزنی سازمان آب و همون آب سرد توی لوله ها هم بره و جاش هوا بپره بهت تازه  کاری میکنه مامور گاز و آب رو برق هم بگیره که مجبور بشی زنگ بزنی به تعمیرکار برق. نه آب توی آفتابه ت باشه نه غذا روی اجاق تازه سر شبی دل درد پسرت برگرده و سرت اندازه یک کوه باشه و مجبور بشی بخوابی که چی امروز روز با تو سر یاری نداره نداشته باشه به درک من که یه داستان دبش توی همین روز گند نوشتم به چه ماهی 

باشه ,پسرت منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

معرفی کتاب های خوب دانلود فیلم و سریال با لینک مستقیم خانه ریاضی دامغان فن کویل مرجع آموزش زبان انگلیسی فروشگاه ساتو الکترونیک عصر وی آی پی | دانلود رایگان فیلم | دانلود ریمیکس املاک زعفرانیه ایرانبوک